کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گیلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گیلی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به گیل۱) [قدیمی] gili ۱. از مردم گیلان؛ گیلانی.۲. (اسم) نوعی اسب خوب منسوب به گیلان.
-
گیلی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به گیل۲) [قدیمی] gili تهیهشده از گیل؛ نمدی: ◻︎ چو شب گیل شد در گلیم سیاه / وُرا زرد گیلی سپر گشت ماه (اسدی: ۲۰۸).