کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوی گریبان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گلین گوی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] gelinguy ۱. گوی گلی.۲. [مجاز] کرۀ زمین.
-
گوی انگل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] guy[']ango(a)l = گوانگله
-
یگانه گوی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] yegāneguy شخص موحد، خداپرست، و قائل به توحید.
-
جستوجو در متن
-
بندیمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بندمه، بندینه، بندنه› [قدیمی] bandime تکمه؛ گوی گریبان.
-
کرج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] karj ۱. دکمه؛ گوی گریبان.۲. چاک پیراهن.
-
چرخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) čarx ۱. وسیلهای مدور با حرکت دورانی که دور محور خود میچرخد: چرخ درشکه، چرخ گاری، چرخ اتومبیل.۲. هر نوع وسیلۀ مکانیکی دستی یا موتوری دارای حرکت چرخشی: چرخ خیاطی، چرخ پنبهریسی، چرخ نخریسی.۳. هر نوع وسیلۀ کوچک چرخدار جهت حمل بار.۴. [عامیانه] ...