کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوژ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گوژ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) guž = کوژ
-
جستوجو در متن
-
تحدب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tahaddob ۱. (ریاضی) گوژ درآوردن؛ برآمدگی پسیدا کردن میان چیزی.۲. گوژپشتی.
-
حدبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حدبَة] [قدیمی] hadabe ۱. گوژ؛ برآمدگی؛ برجستگی در پشت.۲. برآمدگی در زمین.۳. کار دشوار.