کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوش 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
گوشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] gušidan گوش دادن؛ گوش کردن.
-
مستمع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mostame' آنکه گوش میدهد؛ شنونده؛ گوشدهنده.
-
صماخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: صِماخ] (زیستشناسی) [قدیمی] somāx داخل گوش؛ سوراخ گوش.
-
بناگوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) ba(o)nāguš ۱. بن گوش؛ بیخ گوش؛ پشت گوش.۲. گوشت کنار گوش گوسفند که مصرف خوراکی دارد.
-
اصغا
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر، اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'esqā ۱. گوش دادن؛ گوش فراداشتن؛ گوش دادن به سخن کسی.۲. نیوشیدن؛ باجان و دل گوش دادن.
-
مسمع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مسامع] [قدیمی] mesma' گوش.
-
پیرایه پوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] pirayepuš آنکه پیرایه پوشد؛ آنکه خود را با پیرایه و زیور بیاراید: ◻︎ که گر راز این گوش پیرایهپوش / به گوش آورم کآورد کس به گوش (نظامی۶: ۱۰۳۹).
-
شنوانیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹شنواندن› šenavānidan ۱. مطلبی را به گوش کسی رساندن؛ به گوش رسانیدن.۲. وادار به شنیدن کردن.
-
شنوا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) šenavā شنونده؛ گوشدهنده.
-
ودع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] vada' گوشماهی؛ نوعی صدف.
-
استماع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'estemā' ۱. گوش دادن.۲. شنیدن.
-
شنواننده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] šenavānande ویژگی آنکه مطلبی را به گوش دیگری برساند.
-
سمعی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به سمع) [عربی. فارسی] sam'i آنچه از راه گوش ادراک میشود؛ شنیداری.
-
عذرنیوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی] 'ozrniyuš کسی که به معذرت گوش میدهد و عذر را قبول میکند.
-
مرزنگوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: marzangos] ‹مرزنجوش› (زیستشناسی) marzanguš گیاهی خوشبو از خانوادۀ نعناع با گلهای سفید که مصرف دارویی دارد؛ مرزهگوش؛ گوش موش؛ اناغالس؛ انجرک.