کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوشتى پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گوشتی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به گوشت) gušti ۱. تهیهشده از گوشت: خوراک گوشتی.۲. [مجاز] پرگوشت؛ فربه: دام گوشتی.۳. گوشتدار: خال گوشتی.
-
جستوجو در متن
-
ژامبون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: jambon] ‹ژانبون› žāmbon گوشتی که آن را دود داده یا نمکسود کرده باشند.
-
میان بر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) miyānbar قسمت گوشتی و خوراکی میوه.
-
شگالیو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سگالیو، سگالو، سگارو، سکارو› [قدیمی] šogāliv نان یا گوشتی که بر روی آتش بریان میکنند.
-
سکارو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سکالو، سگارو، سگالیو، شگالیو› [قدیمی] sokāru نان یا گوشتی که بر روی آتش بریان کنند.
-
ضمر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] zom[o]r لاغری؛ کمگوشتی.
-
لخم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] loxm گوشتی که چربی و استخوان نداشته باشد؛ گوشت خالص.
-
موز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) mo[w]z میوهای دراز، خمیده، و گوشتی که در نواحی گرمسیری به عمل میآید.
-
بچه خوره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) baččexore تودهای گوشتی در رحم که از رشد غیرطبیعی تخمک یا مخاط رحم بهوجود میآید.
-
کباب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] kabāb گوشت بریانشده بر روی آتش؛ قطعه گوشتی که به سیخ میکشند و روی آتش بریان کنند.
-
فازمتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: phasemètr] (برق) fāzmetr نوعی پیچگوشتی با لامپ کوچکی در بالای دستۀ آن که با روشن شدن آن وجود جریان برق متناوب معلوم میشود.
-
شحم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: شُحُوم] [قدیمی] šahm ۱. پیه؛ چربی.۲. (زیستشناسی) قسمت گوشتی گیاه.
-
مارچوبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) mārčube گیاهی علفی و پایا با ساقههای ترد و گوشتی که مصرف خوراکی دارد؛ هلیون؛ هلیوم؛ اسفراج؛ مارگیاه.
-
تیهو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: tihūk] ‹طیهوج› (زیستشناسی) teyhu, tihu پرندهای شبیه کبک، اما کوچکتر از آن، با گوشتی لذیذ و پرهای خاکستری مایل به زرد و خالهای سیاهرنگ در زیر سینه.