کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوشتخوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
گوشت خوار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹گوشتخواره، گوشتخور› (زیستشناسی) guštxār آنکه گوشت بخورد؛ گیاه یا جانوری که به عنوان منبع غذایی از مواد حیوانی تغذیه و آنرا هضم میکند.
-
جستوجو در متن
-
فنک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) fanak ۱. پستانداری گوشتخوار و کوچکتر از روباه با گوشهای دراز و پوست قرمز.۲. پوست این جانور که برای دوختن لباس استفاده میشود.
-
توله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) tule ۱. بچۀ برخی پستانداران گوشتخوار: تولهسگ، تولهشیر.۲. [مجاز] سگ کوچک.۳. [عامیانه، مجاز] بچۀ انسان.