کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گنج کلا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گنج آگن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] ganj[']āge(a)n آنکه گنج بر روی گنج گذارد.
-
گنج بار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] ganjbār گنجخانه؛ گنجدان؛ جای گنج؛ گنجینه.
-
گنج بان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] ganjbān نگهبان گنج؛ خزانهدار.
-
گنج بخش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] ganjbaxš آنکه گنج ببخشد.
-
گنج پرداز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت)[قدیمی] ganjpardāz = گنجبخش
-
گنج خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] ganjxāne جای نگهداری گنج؛ خزانه؛ مخزن.
-
گنج دار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] ganjdār دارندۀ گنج؛ دارای گنج؛ نگهبان گنج.
-
گنج دان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] ganjdān خزانه؛ گنجینه؛ جای نگهداری گنج: ◻︎ همه گنج این گنجدان آن توست / سر و تاج ما هم به فرمان توست (نظامی۶: ۱۱۱۲).
-
گنج نامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ganjnāme ورقهای که در آن جای پنهان کردن گنج را نوشته باشند.
-
گنج یاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ganjyāb ۱. آن که گنج پیدا کند.۲. (اسم) دستگاهی که محل پنهان شدن گنج را مشخص میکند.
-
تیف گنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تیفاگنج› (موسیقی) [قدیمی] tifganj نوایی از موسیقی قدیم.