کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گنجشک روزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گنجشک روزی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] gonješkruzi آنکه رزق و روزی اندک داشته باشد؛ تنگروزی.
-
واژههای مشابه
-
گنجشک زبان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بنجشکزوان› (زیستشناسی) gonješkzabān = زبانگنجشک
-
زبان گنجشک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [مجاز] zabāngonješk درختی زینتی از خانوادۀ زیتون با برگهایی شبیه برگ بادام که مصرف دارویی دارد؛ مرغزبانک.