کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پشت گلی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی) poštgoli چیزی که به رنگِ پشتِ برگِ گلِ سرخ باشد؛ سرخ کمرنگ.
-
جستوجو در متن
-
نشا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: نشاء] našā ۱. (کشاورزی) قلمۀ درخت که در محل مخصوصی در کنار هم بکارند تا بعد به جای دیگر انتقال بدهند؛ بوتۀ گل.۲. (اسم مصدر) [قدیمی] روییدن؛ نمو کردن؛ پرورش یافتن.〈 نشا کردن: (مصدر متعدی) (کشاورزی) جابهجا کردن قلمۀ درخت یا بوتۀ گلی ...
-
تفک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tofak ۱. = تفنگ۲. وسیلهای لولهمانند که با فوت کردن شدید در آن، سنگ و گلولۀ چوبی یا گِلی را به سمت مورد نظر پرتاب میکردند: ◻︎ مثل سیمرغ که طوفان نبرد از جایش / نه چو گنجشک که افتد به دم باد تفک (ابنیمین: لغتنامه: تفک).
-
چیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: čītan] ‹چدن، چیندن› čidan ۱. جدا کردن و کندن میوه یا گل از درخت یا بوته: ◻︎ رفتم به باغ تا که بچینم سَحر گلی / آمد به گوش ناگهم آواز بلبلی (حافظ۲: ۶۳۰).۲. بریدن موی یا ناخن با قیچی.۳. دانهدانه برداشتن چیزی از زمین، مثل دانه بردا...
-
گل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: gul] gol ۱. (زیستشناسی) اندام تولیدمثل گیاهان نهاندانه که پس از مدتی بهجای آن میوه بهوجود میآید و شامل کاسبرگ، گلبرگ، پرچم، و مادگی است: گل سیب، گل بادام.۲. (زیستشناسی) هریک از گیاهان بوتهای یا درختچهای کوچک با قسمتی شبیه اندام ...