کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلگونه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گلگونه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹گلغونه، غلغونه، آلگونه، آلغونه، والگونه، والغونه، گلاگونه، گلگون› [قدیمی] golgune ۱. مانند گل.۲. به رنگ گل.۳. گونه یا رخسارۀ سرخ.۴. (اسم) سرخاب که زنان به گونههای خود میمالند.
-
جستوجو در متن
-
گلغونه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] golqune = گلگونه
-
غلغونه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] qolqune = گلگونه
-
گنجار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹غنجار، غنجاره، گنجر، گنجاره› [قدیمی] go(a)njār گلگونه؛ سرخاب.
-
ولغونه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹والغونه› [قدیمی] volqune گلگونه؛ غازه؛ سرخاب.
-
لغونه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] lo(a)qune ۱. زیب؛ زینت؛ آرایش.۲. گلگونه.
-
آلگونه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آلغونه› 'ālgune مادۀ سرخی که زنان به گونههای خود میمالند؛ گلگونه؛ سرخاب؛ غازه.
-
مدید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی، مُمالِ مداد] [قدیمی] medid مداد؛ مُرکب: ◻︎ چون رخت را نیست در خوبی امید / خواه نِه گلگونه و خواهی مدید (مولوی: لغتنامه: مدید).
-
غازه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] qāze = سرخاب: ◻︎ بیغازه و گلگونه گل آن رنگ کجا یافت / کافروخته از پردۀ مستور برآمد (مولوی۲: ۲۸۷).
-
سرخاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sorxāb ۱. گرد یا مادۀ سرخرنگی که زنان به گونههای خود میمالند؛ غازه؛ گلگونه؛ آلگونه.۲. (زیستشناسی) نوعی مرغابی؛ خرچال.