کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلرنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گلرنگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) golrang به رنگ گل؛ همرنگ گل سرخ؛ گلفام.
-
جستوجو در متن
-
گل فام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] golfām = گلرنگ
-
کاجیره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کاژیره› (زیستشناسی) kājire گیاهی یکساله با برگهای بیضیشکل و گلهای نارنجی که گاه به جای زعفران به کار میرود؛ گلرنگ.
-
راوکی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی) [قدیمی] rāvaki = راوقی: ◻︎ بگذشت ماه روزه به خیر و مبارکی / پر کن قدح ز بادۀ گلرنگ راوکی (ظهیرالدین فاریابی: ۲۵۰).
-
ازرق پوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی، مجاز] 'azraqpuš ۱. صوفی: ◻︎ پیر گلرنگ من اندر حق ازرقپوشان / رخصت خبث نداد ار نه حکایتها بود (حافظ: ۴۱۴).۲. مکار؛ حیلهگر.