کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلاویز شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
برآویختن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] bar[']āvixtan آویختن به یکدیگر؛ گلاویز شدن.
-
آویختن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: āvixtan] ‹آوختن› 'āvixtan ۱. آویزان کردن؛ آویخته ساختن.۲. (مصدر لازم) آویزان شدن؛ آویخته شدن.۳. به چیزی چنگ انداختن.۴. به چیزی متوسل شدن.۵. جنگ کردن؛ گلاویز شدن.
-
درآویختن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) dar[']āvixtan ۱. گلاویز شدن.۲. [قدیمی] آویزان شدن؛ چنگ درزدن.۳. (مصدر متعدی) [قدیمی] آویزان کردن؛ معلق ساختن.۴. (مصدر متعدی) [قدیمی] سرنگون کردن.
-
یازیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹یازدن، یاختن› [قدیمی] yāzidan ۱. دراز کردن.۲. (مصدر لازم) دراز و کشیده شدن۳. (مصدر لازم) گرفتن چیزی؛ دست انداختن به چیزی.۴. (مصدر لازم) روی آوردن؛ متمایل شدن: ◻︎ کنون از گذشته مکن هیچ یاد / سوی آشتی یاز با کیقباد (فردوسی: ۱/۳۵۱).۵. (م...
-
سرشاخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سرشاخه› saršāx ۱. (زیستشناسی) نوک شاخۀ درخت.۲. (زیستشناسی) شاخۀ باریک و نازک درخت.۳. حالت دو قوچ جنگی که شاخ در شاخ یکدیگر بگذارند.۴. (ورزش) در کشتی، گلاویزی و زورآزمایی دو کشتیگیر با هم.〈 سرشاخ شدن: [مجاز] (ورزش) در کشتی، گلاویز شدن د...
-
هم
فرهنگ فارسی عمید
(ضمیر) [پهلوی: ham] ham ۱. یکدیگر.۲. (پیشوند) همکاری؛ مشارکت (در ترکیب با کلمۀ دیگر): همسایه، همنشین، همخواب، همکار، همراه، همدست، هماورد، همدم، همزاد، همسر، همگروه، همنفس، همسفر، همدرس، همعنان، همصورت، همسیرت.۳. (قید) هردو؛ همه: هم این، هم آن...