کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلاب گرفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گلاب پاش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) golābpāš ظرف کوچک لولهدار بلوری یا چینی که در آن گلاب میریزند.
-
جستوجو در متن
-
قرع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] qar' ۱. (شیمی) دیگی شبیه کدوتنبل در دستگاه تقطیر بههمراه، که مایع در آن جوشانده میشد.۲. (اسم مصدر) [قدیمی] کوفتن؛ زدن.〈 قرعوانبیق: دستگاهی برای تقطیر مایعات و گرفتن گلاب، عرق، و مانند آن، شامل یک دیگ، لولۀ افقی، و لولهای مار...