کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گریزنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گریزنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) gorizande فرارکننده؛ کسی که از دست دیگری یا از برابر چیزی میکند.
-
جستوجو در متن
-
بوالهرب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مٲخوذ از عربی: ابوالهرب] [قدیمی، مجاز] bolharb خداوند گریز؛ گریزنده.
-
نفیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] nafir فرارکننده؛ گریزنده؛ رمنده.
-
هارب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] hāreb ۱. گریزنده؛ گریزان.۲. گریخته.
-
نفور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] nafur ۱. رمنده؛ گریزنده؛ بیزار.۲. نفرتانگیز.