کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گروه اجتماعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
هم گروه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹همگروهه› hamgoruh دو یا چند تن که از یک گروه و دسته باشند.
-
جستوجو در متن
-
سوسیولوژی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: sociologie] sos[i]yoloži علمی که به مطالعۀ روابط بین افراد، گروهها و طبقات اجتماعی میپردازد؛ جامعهشناسی.
-
جامعه شناسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) [عربی. فارسی] jāme'ešenāsi علمی که دربارۀ گروههای مختلف بشری و عادات، اخلاق، آداب، و رسوم آنها و روابط بین افراد، گروهها، و طبقات اجتماعی بحث میکند؛ علمالاجتماع.
-
مانیفست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: manifeste] (سیاسی) mānifest نوشتهای که در آن، یک گروه یا حزب، نظریات سیاسی، اجتماعی، مذهبی، فلسفی، و یا ادبی خود را اعلام میکنند؛ مرامنامه.
-
توتالیتر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: totalitaire] (سیاسی) totāliter حکومت ایدئولوژیک که برای حفظ منافع یک گروه یا طبقه، آزادیهای فردی و اجتماعی افراد را نادیده بگیرد و برای حفظ اقتدار خود، به خشونت و ترور متوسل شود؛ تمامیتخواه.
-
طبقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: طبقَة، جمع: طبقات] tabaqe ۱. مرتبه؛ درجه.۲. یک دسته یا صنف از مردم.۳. هریک از قسمتهای ساختمان که دارای یک سقف و یک کف است.۴. (زمینشناسی) چینه.۵. دسته؛ گروه؛ رسته.۶. (جامعهشناسی) مردمی که از نظر وضع اجتماعی و اقتصادی با هم تفاوت دارند:...