کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرفتاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گرفتاری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) gereftāri ۱. اسارت؛ دربند بودن.۲. [مجاز] دچار شدن.۳. [مجاز] رنج و زحمت و شغل و کار بسیار.
-
جستوجو در متن
-
حیص وبیص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی: حَیص و بَیص] ‹حیصبیص› heysobeys ۱. تنگی؛ گرفتاری؛ گیرودار.۲. تنگی و گرفتاری که رهایی از آن ممکن نباشد.
-
کارافزا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] kār[']afzā مایۀ دردسر و گرفتاری؛ مزاحم.
-
مخمصه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مخمصَة] maxmase رنج؛ زحمت؛ گرفتاری.
-
هچل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه] hačal گرفتاری؛ دردسر؛ خطر؛ مخمصه.〈 در (تو، به) هچل افتادن: [عامیانه، مجاز] دچار مخمصه و گرفتاری شدن.
-
محذورات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مَحذورَة] [مجاز] mahzurāt ۱. دشواریها؛ مشکلات.۲. گرفتاریها؛ پیشامدهای ناگوار.
-
عوایق الدهر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عوائقالدهر] 'avāyeqoddahr کارها و گرفتاریهای روزگار که شخص را مشغول سازد.
-
رهاننده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) rahānande کسی که دیگری را از قیدوبند و گرفتاری نجات میدهد؛ رهاکننده؛ نجاتدهنده.
-
ویله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: وَیلَة] [قدیمی] veyle ۱. بلیه؛ گرفتاری و سختی.۲. فضیحت؛ رسوایی.
-
ابتلا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ابتلاء] 'ebtelā ۱. در بلا افتادن؛ دچار شدن به بیماری.۲. (اسم) گرفتاری؛ رنج؛ سختی.
-
محذور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] mahzur ۱. [مجاز] گرفتاری؛ مشکل.۲. [قدیمی] آنچه از آن میترسند و حذر میکنند.
-
عوادی الدهر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] 'avādiyoddahr عوائق دهر؛ کارها و گرفتاریهای روزگار که شخص را مشغول میسازد و از چیزی بازمیدارد.
-
مصاعب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] masā'eb ۱. شداید؛ مشقتها؛ سختیها؛ گرفتاریها.۲. [جمعِ مصعب] = مصعب
-
بلا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: بلاء] balā ۱. غم؛ اندوه.۲. رنج.۳. گرفتاری.۴. (اسم مصدر) آزمودن در خیر یا شر؛ آزمایش در نعمت یا محنت.