کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرده گاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گرده گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گردهگه› (زیستشناسی) [قدیمی] gordegāh جایی از بدن انسان یا حیوان که کلیه در آنجا قرار دارد.
-
واژههای مشابه
-
گرده بان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) go(a)rdebān = گردبان
-
گرده پز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] gerdepaz نانوایی که نان گرده بپزد.
-
گرده ماهی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] gordemāhi ۱. آنچه پشت و پهلویش پخ و مانند پشت ماهی باشد.۲. سرعتگیر.
-
جستوجو در متن
-
تب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تپ› (پزشکی) tab حالت زیاد شدن حرارت بدن که گاهی با برخی تغییرات موضعی و امراض دیگر همراه است.〈 تب آوردن: (مصدر لازم) [قدیمی] مبتلا شدن به تب.〈 تب خرگوشی: (پزشکی) = تولارمی〈 تب دق: (پزشکی) = سلّ〈 تب راجعه: (پزشکی) بیماری عف...