کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گردن خرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کوپال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گوپال› [قدیمی] kupāl ۱. = گرز: ◻︎ نمایم به گیتی یکی دستبرد / که گردد ز کوپال من کوه خرد (نظامی۵: ۹۲۳).۲. [مجاز] گردن ستبر و بروبازوی قوی.
-
پالاهنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پالهنگ› [قدیمی] pālāhang ۱. افسار.۲. کمند؛ بند؛ ریسمان.۳. ریسمانی که به افسار اسب ببندند: ◻︎ در پناه خِرَد نشین که خرد / گردن آز راست پالاهنگ (خاقانی: ۸۹۷).