کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گراییدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گراییدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) ‹گرایندن، گرایستن، گراهیدن› ge(a)rāyidan ۱. قصد و آهنگ کردن؛ یازیدن: ◻︎ به کژّی و ناراستی کم گرای / جهان از پی راستی شد به پای (ابوشکور: شاعران بیدیوان: ۹۵)، ◻︎ در همه کاری که گرایی نخست / رخنهٴ بیرون شدنش کن درست (نظامی۱: ۷۰).۲. میل و ر...
-
جستوجو در متن
-
گراه
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ گراهیدن) [قدیمی] ga(e)rāh = گراییدن
-
گراهش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] ga(e)rāheš = گراییدن
-
گراهیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] ga(e)rāhidan = گراییدن
-
گرایستن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] ge(a)rāyestan = گراییدن
-
گرایان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ga(e)rāyān در حال گراییدن؛ گراینده.
-
انحطاط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'enhetāt ۱. فرود آمدن.۲. پست شدن؛ به پستی گراییدن.
-
گرای
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ گراییدن) ge(a)rāy ۱. = گراییدن۲. گراینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): اهریمنگرای، بلندگرای.
-
تجدد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tajaddod ۱. به نویی و تازگی گراییدن؛ نو شدن.۲. [قدیمی] تغییر شکل.
-
ترفع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taraffo' ۱. بلندی جستن؛ به بلندی گراییدن.۲. خود را از دیگران برتر دانستن.۳. بلند شدن.۴. بلندمرتبه شدن.۵. سربلندی.۶. غرور؛ تکبر.