کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرامافون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گرامافون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: gramophone] [منسوخ] gerāmāfon دستگاهی برای ظاهر ساختن امواج صوتی که قبلاً بر روی صفحههای مخصوص ضبط شده است.
-
جستوجو در متن
-
رادیوگرام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: radiogramme] rād[i]yog[e]rām دستگاهی شامل رادیو و گرامافون.
-
پیکاپ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: pick up] pikāp ۱. آلتی در گرامافون که ارتعاشات سوزن و صفحه را به صوت تبدیل میکند.۲. نوعی وانت کوچک.
-
اسمیوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: osmium] (شیمی) 'osmiyom عنصر فلزی سخت از گروه پلاتین که در معادن طلای سفید به دست میآید و برای ساختن سر قلم خودنویس و سوزن گرامافون به کار میرود.