کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گذرگاه آب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
آبراهه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آبراه، آبره، آوره، آبْرو› 'ābrāhe ۱. راه آب؛ راهگذر آب؛ مجرای آب.۲. گذرگاه سیل.
-
راه آب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) rāh[']āb ۱. آبراه؛ آبراهه؛ آبرو؛ مجرای آب؛ نهر و جایی که آب از آن میگذرد.۲. گذرگاه سیل.
-
جو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹جوی› ju ۱. گذرگاه نسبتاً باریک آب.۲. رودخانه؛ نهر؛ رود.
-
گذار
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ گذاردن) gozār ۱. = گذاردن۲. گذارنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): بنیانگذار، فروگذار، مینگذار.۳. (اسم مصدر) [قدیمی] عبور؛ مرور؛ گذشتن از جایی.۴. (اسم) [قدیمی] معبر؛ گذرگاه.〈 گذار کردن: (مصدر لازم) [قدیمی] عبور کردن؛ گذشتن: ◻︎ هردم آنجا گ...