کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گاوچشم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گاوچشم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] gāvče(a)šm ۱. [مجاز] ویژگی کسی که چشمان درشت دارد؛ فراخچشم.۲. (اسم) (زیستشناسی) نوعی بابونه که گلبرگهای باریک دارد و شبیه چشم است؛ چشم گاو؛ چشم گاومیش؛ چشم بز؛ چشم آهو؛ چشم گربه.
-
جستوجو در متن
-
چشم گاوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه، مجاز] če(a)šmgāvi = گاوچشم
-
عین الثور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عَینالثَور] [قدیمی، مجاز] 'eynosso[w]r گاوچشم؛ بابونه.