کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گاوچران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گاوچران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) gāvča(e)rān کسی که گلۀ گاو را به چراگاه ببرد؛ گاوبان.
-
جستوجو در متن
-
کابوی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: caw boy] ‹ کاوبوی› kāboy گاوچران.
-
چران
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ چراندن و چرانیدن) čerān ۱. = چراندن۲. چراننده (در ترکیب با کلمه دیگر): گاوچران، گوسفندچران، شترچران.۳. (قید) در حال چریدن؛ چراکنان.
-
عوا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عواء] (نجوم) 'avvā از صورتهای فلکی نیمکرۀ شمالی شامل ۲۲ ستاره بهصورت مردی ایستاده که عصایی در دست دارد؛بقار؛ گاوچران؛ طاردالدب؛ حارسالشمال؛ حارسالسما؛ صیاح.