کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گاه و بیگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بنه گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bonegāh جای بنه.
-
گاه گدار
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی] gāhgodār بعضیاوقات؛ بهندرت.
-
گاه گیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹گهگیر› gāhgir ۱. غافلگیر.۲. اسبی که گاهگاه رم بکند.۳. درد یا عارضهای که ناگهان بروز کند.
-
گرانی گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گرانیگاه› (فیزیک) gerānigāh مرکز ثقل.
-
گرده گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گردهگه› (زیستشناسی) [قدیمی] gordegāh جایی از بدن انسان یا حیوان که کلیه در آنجا قرار دارد.
-
کمین گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] ‹کمینگه› kamingāh جایی که در آن کمین کنند.
-
گریختن گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گریختنگه› [قدیمی] gorixtangāh جای گریختن؛ گریزگاه.
-
گه گاه
فرهنگ فارسی عمید
(قید) ‹گاهگاه› gahgāh گاهی؛ بعضیاوقات.
-
مجلس گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] majlesgāh نشستنگاه؛ محل انجمن.
-
چریدن گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] ča(e)ridangāh جای چریدن حیوانات علفخوار؛ چراگاه؛ مرتع.
-
خرده گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] xordegāh = بخولق
-
تکیه گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] te(a)k[i]yegāh ۱. جای تکیه دادن؛ پشتی.۲. [مجاز] پشتوپناه.
-
دیده گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] didegāh = دیدگاه
-
فرجام گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی، مجاز] farjāmgāh ۱. آخرین منزل؛ گور؛ قبر.۲. قیامت؛ روز رستاخیز.
-
غرقه گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] ‹غرقهگه، غرقگاه› [قدیمی] qarqegāh جای غرق شدن.