کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گاج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گاج
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) (پزشکی) [قدیمی] gāj = لوچ: ◻︎ اُخ اُخی برداشتی ای گیجِ گاج / تا که کالای بدت یابد رواج (مولوی: ۶۰۳).
-
جستوجو در متن
-
کاج
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) (پزشکی) [قدیمی] kāj = گاج
-
اخ
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) ‹اوخ› [قدیمی] 'ox هنگام شادی، غم، درد، و تٲسف گفته میشود: ◻︎ اخاخی برداشتی ای گیجگاج / تا که کالای بدت یابد رواج (مولوی: ۶۰۳).
-
دوبین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) (پزشکی) dobin کسی که یک چیز را دوتا ببیند؛ چپچشم؛ چشمگشته؛ لوچ؛ احول؛ گاج؛ گاژ؛ کاچ؛ کوچ.