کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کژدم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کژدم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: gaždum] (زیستشناسی) každom = عقرب
-
واژههای مشابه
-
کژدم فسا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹کژدمفسای› [قدیمی] každomfasā ۱. آنکه کژدم را افسون کند.۲. کسی که کژدمگزیده را با خواندن افسون معالجه میکند.
-
جستوجو در متن
-
لسع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] las' گزیدن مار، کژدم و امثال آن.
-
عقرب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'aqrab ۱. [جمع: عقارب] (زیستشناسی) جانوری بندپا با چنگالهای قوی و نیشی سمّی در انتهای دُم؛ کژدم.۲. (نجوم) هشتمین صورت فلکی منطقةالبروج که در نیمکرۀ جنوبی قرار دارد.۳. هشتمین برج از برجهای دوازدهگانه، برابر با آبان؛ کژدم.