کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کپهیخی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
یخی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به یخ) yaxi ۱. یخزده؛ منجمد: گوشت یخی.۲. از جنس یخ: مجسمهٴ یخی.۳. (صفت نسبی، اسم) یخفروش.۴. (اسم) نوعی بستنی.
-
کپه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) kappe ظرفی چوبی که برای کارهای ساختمانی در آن خاک یا گل میریزند.
-
کپه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) koppe =کبه