کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کُنجار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کنجار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کنجال، کنجاره، کنجاله، کنجواره› [قدیمی] konjār تفالۀ روغنگرفتۀ کنجد یا دانۀ دیگر که به عنوان خوراک دام مصرف میشود.
-
واژههای همآوا
-
کنجار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کنجال، کنجاره، کنجاله، کنجواره› [قدیمی] konjār تفالۀ روغنگرفتۀ کنجد یا دانۀ دیگر که به عنوان خوراک دام مصرف میشود.
-
جستوجو در متن
-
کنجیده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] konjide = کنجار
-
کنجاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] konjāre = کنجار: ◻︎ رفتهست پاک روغن از این زیتون / جز دانه نیست مانده و کنجاره (ناصرخسرو: ۲۹۷).