کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کُنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] ke(a)nj زبان کوچک که بیخ حلق قرار دارد؛ ملازه: ◻︎ همی تا دایه کنج و کام کردش / پدر فرزانه هرمز نام کردش (نزاری: لغتنامه: کنج).
-
کنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) konj ۱. گوشه؛ زاویه.۲. [قدیمی] چینوشکن؛ چروک.
-
سه کنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سهکنجه، سهکنجی› [عامیانه] sekonj گوشه؛ زاویه.
-
واژههای همآوا
-
کنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] ke(a)nj زبان کوچک که بیخ حلق قرار دارد؛ ملازه: ◻︎ همی تا دایه کنج و کام کردش / پدر فرزانه هرمز نام کردش (نزاری: لغتنامه: کنج).
-
کنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) konj ۱. گوشه؛ زاویه.۲. [قدیمی] چینوشکن؛ چروک.
-
جستوجو در متن
-
کویز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) kaviz ۱. کنج.۲. گوشۀ خانه.
-
شدق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَشداق] [قدیمی] še(a)dq ۱. کنج دهان.۲. کرانۀ وادی یا رودبار.
-
کریز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کریچ، کریچه› [قدیمی] koriz ۱. خانۀ کوچک.۲. کنج خانه.۳. پر ریختن پرندگان.
-
گرنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] gorenj ۱. چینوشکن؛ گره.۲. کنج؛ گوشه.۳. بیغوله.
-
آگنیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹آگینیدن، آگندن› 'āganidan ۱. آکندن؛ انباشتن؛ پُر کردن.۲. گنجاندن؛ جا دادن:◻︎ آنکه اندر جهان ندارد گُنج / چون توان آگنیدنش در کُنج (اوحدی: ۵۷۹).۳. دفن کردن.
-
گوشوار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) gušvār ۱. = گوشواره۲. [قدیمی] گوشمانند.۳. [قدیمی] گوشهمانند.۴. [قدیمی] گوشۀ ایوان.۵. کنج اتاق.
-
جولاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹جولا، جولاهه، جولاهک، جوله، جولهه› [قدیمی] julāh, jo[w]lāh = بافنده: ◻︎ چو گنج جان به کنج خانه آمد / به گردش میتنیدم همچو جولاه (مولوی۲: ۸۰۹).
-
بیغوله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بیغله، پیغوله، پیغله› beyqule ۱. کنج؛ گوشه.۲. بیراهه.۳. گوشۀ خانه.۴. ویرانه.۵. گوشهای دور از مردم.