کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کُلِّمَ بِهِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کلم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از یونانی] ‹کرم› (زیستشناسی) kalam گیاهی یکساله و کاشتنی از خانوادۀ شببو که برگ یا ساقۀ آن خورده میشود.
-
کلم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ کلمَة] [قدیمی] kalem =کلمه
-
کلم برگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) kalambarg نوعی کلم با برگهای پهن و پیچیدهبههم که بهصورت خام و پخته مصرف میشود؛ کلمپیچ.
-
کلم قمری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) kalamqomri نوعی کلم با ریشۀ کرویشکل، سبزرنگ، ستبر و نزدیک خاک که ریشۀ آن مصرف خوراکی دارد.
-
گل کلم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) golkalam نوعی کلم با گلهایی به شکل تودۀ سفید اسفنجی و سفت.