کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کُلَنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کلنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کلند› kolang وسیلۀ آهنی نوکتیز با دستۀ چوبی برای کندن زمین.
-
کلنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: kulang] (زیستشناسی) [قدیمی] kolang = درنا
-
واژههای همآوا
-
کلنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کلند› kolang وسیلۀ آهنی نوکتیز با دستۀ چوبی برای کندن زمین.
-
کلنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: kulang] (زیستشناسی) [قدیمی] kolang = درنا
-
جستوجو در متن
-
کلندگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] ko(a)landgar کسی که با کلنگ زمین را بکند؛ آن که با کلنگ کار کند؛ کلنگزن؛ کلنگدار.
-
کم کم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) ‹گمگم› komkom ۱. صدای کلنگ چاهکن هنگام چاه کندن یا نقب زدن.۲. (اسم) [قدیمی] ریگ روان.
-
میتین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی؟] [قدیمی] mitin تیشه یا میله که با آن سنگ میتراشند؛ کلنگ: ◻︎ بهتندی چنان اوفتد بر برم / که میتین فرهاد بر بیستون (آغاجی: شاعران بیدیوان: ۱۹۵).
-
ونج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] vanj = گنجشک: ◻︎ شکار باز، خرچال و کلنگ است / شکار واشه، ونج است و کبوتر (عنصری: ۳۳۲).
-
جودانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹جودانک› jo[w]dāne ۱. (زیستشناسی) درختی شبیه درخت بیدمشک که چوب محکم و سخت و شاخههای صاف و راست دارد و از شاخههایش دستۀ بیل و کلنگ درست میکنند.۲. نوعی بافت کاموا.۳. [قدیمی] نوعی کافور مرغوب.
-
درنا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] dornā ۱. (زیستشناسی) پرندهای آبچر، وحشی، و حلالگوشت با پاهای بلند، گردن دراز، و دم کوتاه که هنگام پرواز در آسمان دستهدسته به شکل مثلث حرکت میکنند؛ کلنگ؛ باتر.۲. (نجوم) از صورتهای فلکی در نیمکرۀ جنوبی آسمان.