کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کُفْک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کفک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کپک› [قدیمی] kafak ۱. کف آب یا صابون؛ کف.۲. نوع خاصی از قارچ انگلی که معمولاً در غذاها ایجاد میشود.
-
واژههای همآوا
-
کفک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کپک› [قدیمی] kafak ۱. کف آب یا صابون؛ کف.۲. نوع خاصی از قارچ انگلی که معمولاً در غذاها ایجاد میشود.
-
جستوجو در متن
-
کپک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kapak =کفک
-
پونگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pung زنگی سبزرنگ که بر روی نان و بعضی خوردنیهای دیگر پیدا میشود؛ کفک؛ کپک.
-
سپیچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سپیجه› [قدیمی] so(a,e)piče کفک سفیدرنگ که بر روی خم شراب یا سرکه تولید میشود.
-
قارچ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) qārč ۱. گیاهی چتریشکل، بدون ریشه و برگ و گل که فقط بدنه دارد و مادۀ کلروفیل در آن وجود ندارد و غالباً در جاهای مرطوب و یا در تنۀ درختان میروید. برخی انواع آن خوردنی است.۲. گیاهی بسیار ریز و بدون کلروفیل که روی بعضی از مواد خوراکی...
-
پنی سیلین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: penicillin] (پزشکی) penisilin نوعی داروی آنتیبیوتیک که اثر شدیدی در کشتن بسیاری از میکروبها دارد. در معالجۀ ذاتالریه و زخمهای چرکآلود و امراض مقاربتی به کار میرود. آن را بهصورت محلول تزریق میکنند یا مانند گَرد روی زخم میپاشند...