کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کَل کَل کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مخففِ کچل] kal = کچل
-
کل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) kal ۱. بز نر.۲. حیوان نر، از قبیل گاو، گوسفند، بز، و آهو.۳. گوسفند بیشاخ.
-
کل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] kol ۱. کوتاه و بیتناسب: مرد کُل.۲. کُند؛ کُله: تیغ کُل.۳. (اسم مصدر) [قدیمی] کجی؛ خمیدگی.
-
کل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kol روستا؛ دِه.
-
کل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: کُلّ] kol[l] همه؛ تمام.