کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کَلَامَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کلام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] kalām ۱. قول؛ سخن.۲. سخنی که مفید معنی تام باشد؛ عبارت یا جملهای که از مسند و مسندالیه ترکیب شود و دارای معنی باشد.〈 کلام پهلودار: [مجاز] = سخن 〈 سخن پهلودار〈 کلام سمین: [مقابلِ غث] [قدیمی، مجاز] سخن استوار و محکم.
-
کلام اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] kalāmollāh قرآن مجید.〈 کلام الهی (باری): گفتار خدا؛ قرآن.
-
خوش کلام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] xoškalām = خوشسخن
-
هم کلام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فارسی. عربی] hamkalām همصحبت؛ همسخن.
-
واژههای همآوا
-
کلام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] kalām ۱. قول؛ سخن.۲. سخنی که مفید معنی تام باشد؛ عبارت یا جملهای که از مسند و مسندالیه ترکیب شود و دارای معنی باشد.〈 کلام پهلودار: [مجاز] = سخن 〈 سخن پهلودار〈 کلام سمین: [مقابلِ غث] [قدیمی، مجاز] سخن استوار و محکم.
-
جستوجو در متن
-
نص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: نُصوص] nas[s] کلام صریح و آشکار که جز یک معنی از آن استنباط نشود؛ کلام معتبر.
-
حاصل الکلام
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی] [قدیمی] hāselolkalām خلاصۀ کلام.
-
گوشن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹گویش، گوش› [قدیمی] govešn گفتار؛ کلام؛ سخن.
-
فراز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: phrase] farāz جمله؛ عبارت؛ کلام.
-
عظت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عظة، جمع: عِظات] [قدیمی] 'ezat آنچه با آن پند میدهند؛ کلام واعظ؛ پند.
-
علی الجمله
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی] [قدیمی] 'alaljomle خلاصه؛ بهطور خلاصه؛ خلاصۀ کلام.
-
مقفا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مقفّیٰ] ‹مقفی› (ادبی) moqaffā کلام باقافیه؛ قافیهدار.
-
هم صحبت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فارسی. عربی] hamsohbat همکلام؛ همسخن؛ همدم؛ مصاحب.