کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوچیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کوچیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [ترکی. فارسی] kučidan روانه شدن جماعتی از مردم از یک شهر یا ناحیه به شهر و ناحیۀ دیگر به قصد اقامت دایم در آنجا؛ کوچ کردن.
-
جستوجو در متن
-
ترحال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tarhāl کوچ کردن؛ کوچیدن.
-
کوچ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [ترکی] kuč ۱. حرکت عدهای از مردم از سرزمینی به سرزمین دیگر.۲. (بن مضارعِ کوچیدن) = کوچیدن۳. (اسم) [قدیمی] طایفه؛ دودمان؛ خانواده.
-
رحیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] rahil ۱. کوچ کردن؛ کوچیدن؛ کوچ.۲. [مجاز] مرگ.