کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کوچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ کوی] kuče راه باریک میان شهر یا ده.〈 کوچه دادن: (مصدر لازم) [مجاز] راه باز کردن مردم برای عبور کسی؛ راه دادن.
-
واژههای مشابه
-
کوچه پس کوچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) kučepaskuče کوچههای تنگ یکی پس از دیگری؛ کوچۀ باریک.
-
کوچه باغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) kučebāq کوچهای که به باغ راه داشته باشد یا از کنار باغی بگذرد.
-
کوچه باغی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به کوچهباغ) kučebāqi ۱. = کوچهباغ۲. [مجاز] ویژگی هر نوع آواز جاهلمآبانه.۳. (اسم) (موسیقی) گوشهای در آواز دشتی از متعلقات دستگاه شور.
-
کوچه بند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kučeband در، سد، یا بندی که در سر کوچه میساختند: ◻︎ سیلاب را ملاحظه از کوچهبند نیست / زنهار پیش دیدۀ من آستین مگیر (صائب: لغتنامه: کوچهبند).
-
کوچه گرد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) kučegard کسی که در کوچه و خیابان گردش میکند.
-
پس کوچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) paskuče ۱. کوچۀ کوچک.۲. کوچۀ بنبست.
-
جستوجو در متن
-
زقاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] zoqāq کوچه؛ کوچۀ تنگ.
-
چهارراه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چارراه› ča(ā)hārrāh جایی در خیابان یا کوچه که خیابان یا کوچۀ دیگر آن را قطع کند و به چهار سمت راه پیدا کند.
-
ددر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه، مجاز] dadar کوچه و بازار؛ خارج از خانه.
-
کوتار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kutār کوچۀ تنگ و سرپوشیده؛ ساباط؛ دالان.
-
لته چین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] lat[t]ečin کسی که لتهها را از میان کوچهها و خاکروبهها جمع کند؛ لتهبرچین.
-
محله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: محلَّة، جمع: محلات] ‹محلت› mahalle قسمتی از شهر با چندین خیابان، کوچه، و مغازه؛ کوی؛ برزن.