کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
افیلون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) 'afilun درمنۀ کوهی.
-
جبلی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به جبل) [عربی. فارسی] [قدیمی] jabali کوهی؛ کوهستانی.
-
وعل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: وعول] (زیستشناسی) [قدیمی] va'l بز کوهی.
-
تالکی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تالگی› (زیستشناسی) tālki گشنیز کوهی.
-
برس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] bors میوه سرو کوهی.
-
برس غنچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) borsqonče میوۀ سرو کوهی.
-
غرم تک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] qormtak آنکه مانند میش کوهی بدود.
-
پازن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: pāčin] ‹باژن، پاژن› (زیستشناسی) [قدیمی] pāzan = بُز 〈 بُز کوهی
-
زربین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) zarbin سرو؛ سرو کوهی.
-
شرزدک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] šerezdak آلوی کوهی؛ کوهج؛ زعرور.
-
کاشم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کاشن› (زیستشناسی) [قدیمی] kāšem گیاهی کوهی شبیه انجدان، با برگهای بریده و گلهای زرد که تخم و ریشۀ آن مصرف دارویی دارد؛ زیرۀ کوهی.
-
غرم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] qorm میش کوهی؛ قوچ کوهی: ◻︎ سواران ایران بهسان پلنگ / به هامون کجا غرمش آید به چنگ (فردوسی: ۷/۱۳۵).
-
پیرو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) piru نوعی سرو کوهی در جنگلهای شمال ایران.
-
وهل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] vohl کاج؛ سرو کوهی؛ عرعر؛ ابهل.
-
کماشیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹قماشیر، کناشیر› (زیستشناسی) [قدیمی] komāšir صمغ کرفس کوهی؛ صمغی زردرنگ با بوی تند.