کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کوله
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹کل، کله› ko[w]le کج؛ خمیده: کجوکوله.
-
کوله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) kule کولهبار و کولهپشتی.
-
واژههای مشابه
-
کوله پشتی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) kulepošti کیف نسبتاً بزرگی برای راحت حمل کردن لوازم مختلف که بر پشت و روی شانهها قرار میگیرد.
-
کوله خس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کولخس› (زیستشناسی) kulexas گیاهی چندساله با برگهای بیضی نوکتیز و گلهای کوچک سبزرنگ که ساقۀ زیرزمینی و ریشۀ آن مصرف دارویی دارد؛ جز؛ جیز؛ چوشت؛ کول؛ کولار؛ کولکیش.
-
جستوجو در متن
-
کولار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] kulār = کولهخس
-
کول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) kul دوش؛ کتف؛ کوله.
-
چوله
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹چول، چاوله› [عامیانه] čo[w]le کج؛ خمیده؛ منحنی؛ کوله.
-
پشتواره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پشتوار، پشتباره، پشتاره› [قدیمی] poštvāre باری که بتوان آن را به پشت برداشت؛ پشته؛ کولهبار.
-
کماله
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] komāle کج؛ کوله: ◻︎ باز قوی شد به باغ دخترکش را / دست شده سست و پای گشته کماله (ناصرخسرو: ۴۱۶).
-
پشته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pošte ۱. باری که آن را به پشت بتوان برداشت؛ پشتواره؛ کولهبار.۲.تل؛ تپه.۳. فاصلۀ میان دو چاه؛ قنات.
-
پشت بند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت مفعولی) poštband ۱. آنچه از چوب یا سنگ یا خشتوگِل در پشت دیوار شکسته درست کنند که دیوار نیفتد.۲. کولهبار یا چیز دیگر که کسی بر پشت خود ببندد؛ پشتبست.۳. مقداری خوراک که در مهمانخانهها و چلوکبابیها پشت سر خوراک اول برای کسی که هنوز سیر ...