کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوتاه مختصر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کوتاه بین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] kutāhbin تنگچشم؛ نظرتنگ.
-
کوتاه دست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] kutāhdast ۱. کسی که به مراد و مطلوب خود دست نیابد.۲. آنکه به مال دیگران دستدرازی نکند.
-
کوتاه قد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] kutāhqad کوتاهبالا؛ قدکوتاه؛ دارای قد کوتاه.
-
جستوجو در متن
-
موجز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: موجَز] muje(a)z مختصر؛ کوتاه؛ کلام کوتاه و مختصر.
-
مقصور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] maqsur کوتاهشده؛ مختصر و کوتاهشده.
-
تاریخچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] tārixče تاریخ کوتاه و مختصر؛ تاریخ کسی یا چیزی که به اختصار نوشته شود؛ شرح حال مختصر.
-
اختصار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'extesār مختصر کردن؛ کوتاه کردن.
-
وجیزه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: وجیزَة] vajize ۱. مختصر؛ کوتاه.۲. کلام مختصرومفید.
-
مختصر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] moxtasar ۱. کم؛ ناچیز.۲. کوتاه؛ مجمل.۳. حقیر؛ ناچیز.۴. (اسم) مطلب کوتاه و مجمل.
-
مجمل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، مقابلِ مفصل] mojmal ۱. کلامی که معنی آن محتاج به شرح و تفصیل باشد؛ مختصر؛ کوتاه.۲. مجملاً؛ بهطور اجمالی.
-
ایجاز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی، مقابلِ اطناب] 'ijāz ۱. کوتاه کردن سخن.۲. اختصار و کوتاهی کلام.۳. (ادبی) در معانی، آوردن معنی بسیار در لفظ اندک.۴. [قدیمی] مختصر کردن