کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کهکشان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کهکشان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کاهکشان› (نجوم) kahkešān مجموعهای شامل میلیونها ستاره که به دور یک محور میچرخند؛ آسماندره؛ کاهنگان؛ راه کاهکشان؛ راه حاجیان؛ راه شیری.
-
جستوجو در متن
-
کاهکشان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (نجوم) [قدیمی] kāhka(e)šān = کهکشان
-
کاهنگان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصحفِ کاهکشان] (نجوم) [قدیمی] kāhangān = کهکشان
-
مجره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مجرَّة] (نجوم) [قدیمی] majarre = کهکشان
-
عیوق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (نجوم) 'ayyuq ستارهای سرخرنگ و روشن در طرف راست کهکشان در صورت فلکی ممسکالاعنه.
-
آسمان دره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'ās[e]māndar[r]e کهکشان: ◻︎ به کوچهای که روی با کف گهرافشان / چو آسماندره سازی ز بس گهر باری (منجیک: شاعران بیدیوان: ۲۴۹).
-
درازخوان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] derāzxān سفرۀ دراز که در مهمانیها بگسترانند؛ کندوری؛ درازسفره: ◻︎ درازخوان پر از نان گندمی باید / که در مقابلهٴ راه کهکشان آری (بسحاق اطعمه: ۱۸۸)
-
تنین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: تَنانین] [قدیمی] tennin ۱. ماهی.۲. مار بزرگ.۳. اژدها.〈 تنین فلک: (نجوم)۱. از صورتهای فلکی نیمکرۀ شمالی به شکل اژدها که قسمتی از آن بین دباکبر و دباصغر قرار دارد؛ اژدهای فلک.۲. کهکشان.
-
آسمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: āsmān] 'ās[e]mān ۱. (نجوم) فضای بیپایان و نیلگون که بالای سر ما دیده میشود. رنگ آبی آن، رنگ هوایی است که کرۀ زمین را احاطه کرده است.۲. (نجوم) فضایی که ستارگان و کهکشانها در آن قرار دارند.۳. سقف بنا.۴. نیروهایی ماوراءالطبیعه که بر...
-
راه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: rās, rāh] ‹ره› rāh ۱. هرجایی از زمین که مردم از آنجا رفتوآمد کنند؛ محل عبور؛ گذرگاه؛ جاده.۲. قاعدهوقانون.۳. رسموروش.٤. کرّت و مرتبه.٥. (موسیقی) [قدیمی] نغمه و آهنگ.٦. (موسیقی) [قدیمی] مقام؛ پرده.〈 راه افتادن: (مصدر لازم) ‹به را...