کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کهنه کار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کهنه کار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] kohnekār کارآزموده؛ باتجربه؛ ماهر.
-
واژههای مشابه
-
کهنه پرست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) kohneparast دوستدار اوضاعواحوال و آداب قدیم؛ مرتجع.
-
کهنه رباط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] [قدیمی، مجاز] kohnerebāt دنیا.
-
کهنه سوار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) kohnesavār سوار کهنهکار و باتجربه.
-
کهنه غلتاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) kohneqaltāq زن پیر بدسابقه.
-
کهنه فروش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) kohneforuš کسی که لباسهای کهنه میفروشد.
-
جستوجو در متن
-
خلقان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمعِ خَلَق] [قدیمی] xolqān ۱. کهنه؛ فرسوده. Δ در فارسی معمولاً در معنای مفرد به کار میرود.۲. (اسم) جامۀ کهنه.
-
ابتذال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ebtezāl ۱. دائم به کار بردن و کهنه کردن چیزی؛ کهنگی.۲. خوار کردن؛ بیقدری؛ پستی.
-
دروبطارس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] (زیستشناسی) [قدیمی] darubetāres گیاهی از نوع سرخس با برگهای دراز و طعم تند و تلخ که بر درخت بلوط کهنه میروید و به آن میپیچد که در طب به کار میرود.
-
غاریقون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از یونانی] ‹اغاریقون› (زیستشناسی) qāriqun نوعی قارچ که بر روی تنه یا درون بعضی درختان کهنه و سالخورده و پوسیده مانند درخت بلوط و انجیر میروید. در طب برای معالجۀ امراض معده، کبد، سپرز، قولنج، و دفع سم به کار میرود.
-
غار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] qār ۱. درختی بزرگ و تناور، با گلهای ریز و سفید، برگهای درشت و دراز شبیه برگ بید و طعم تلخ و خوشبو که در شام و برخی کشورهای دیگر میروید و میگویند تا هزار سال عمر میکند. برگ، پوست، و میوۀ آن در طب به کار میرود؛ ...