کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کن و واکن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بوم کن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بومکند› [قدیمی] bumkan آغلی که در زمین یا کوه درست کنند برای جا دادن گوسفندان.
-
کارچاق کن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فارسی. ترکی. فارسی] [عامیانه، مجاز] kārčāqkon ١. واسطۀ معامله؛ دلال.٢. کسی که معمولاً با گرفتن رشوه کاری را روبهراه میکند.
-
کفش کن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) kafškan جایی که در آن کفشها را از پا درآورند.
-
چاه کن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) čāhkan ۱. کسی که پیشهاش کندن چاه یا لایروبی کاریز است؛ چاهکن؛ مقنی.۲. کسی که چاه مستراح را خالی میکند. Δ بیشتر در معنای دوم استفاده میشود.
-
خانه کن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] xānekan = خانمانسوز: ◻︎ خرابت کند شاهد خانهکن / برو خانه آباد گردان به زن (سعدی۱: ۱۶۵).
-
غلبه کن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] qolbekan = غلبکن
-
پوست کن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) pustkan کسی که در کشتارگاه پوست حیوانات را میکَنَد؛ سلاخ.
-
سگ کن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سگکنک› (زیستشناسی) [قدیمی] sagkan = مهرگیاه
-
آب خشک کن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) 'ābxoškkon کاغذ پرزدار که با آن خطهایی را که با جوهر بر کاغذ نوشته شده خشک میکنند.
-
آتش سرخ کن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'ātašsorxkon = آتشگردان