کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کنایه زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کنایه آمیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] kenāye'āmiz آمیخته به طعن و توهین.
-
جستوجو در متن
-
تعریض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ta'riz ۱. به کنایه و به اشاره چیزی گفتن؛ کنایه زدن؛ سخن سربسته گفتن.۲. به پهنای چیزی افزودن؛ عریض کردن.
-
طعنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: طعنَة] ta'ne ۱. سخن کنایهآمیز که معمولاً به منظور توهین، تمسخر، و سرزنش بر زبان میآید.۲. (اسم مصدر) [قدیمی] سرزنش؛ بدگویی: ◻︎ دو دوست با هم اگر یکدلند در همه حال / هزار طعنهٴ دشمن به نیمجو نخرند (ابنیمین: ۳۸۲).〈 طعنه زدن: ...
-
سخن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: saxvan] ‹سخون› soxan آنچه گفته شود؛ کلام؛ قول؛ نطق؛ بیان؛ گفتار.〈 سخن پهلودار: [مجاز] حرف گوشهدار و نیشدار؛ حرف کنایهآمیز که طعن یا دشنامی در آن باشد.〈 سخن راندن: (مصدر لازم) [مجاز] سخن گفتن؛ نطق کردن.〈 سخن گفتن: (مصدر...