کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کمک خواستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
استمداد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'estemdād کمک خواستن؛ مدد خواستن؛ یاری خواستن.
-
استنجاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'estenjād کمک خواستن؛ یاری خواستن.
-
استنصار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'estensār کمک خواستن؛ یاری خواستن.
-
استغاثه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: استغاثَة] ‹استغاثت› 'esteqāse کمک خواستن.
-
استعانت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: استعانة] 'este'ānat ۱. یاری خواستن؛ کمک خواستن.۲. کمک؛ یاری.۳. (ادبی) در بدیع، آوردن شعر شاعری در کلام یا شعر خود برای کمک به مراد و مقصود خویش.
-
یاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) yāri ۱. کمک.۲. [قدیمی] دوستی؛ همدمی؛ همراهی.〈 یاری جستن: (مصدر لازم) = 〈 یاری خواستن〈 یاری خواستن: (مصدر لازم، مصدر متعدی)۱. کمک خواستن؛ مدد خواستن.۲. استفاده کردن.〈 یاری دادن: (مصدر لازم، مصدر متعدی) کمک کردن.〈 ی...
-
الامان
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی] ‹امان› 'al'amān پناه؛ زینهار؛ کلمهای که هنگام ترس و وحشت و احساس خطر برای پناهجویی و کمک خواستن به کار برده میشود: ◻︎ به کمندی درم که ممکن نیست / رستگاری به الامان گفتن (سعدی۲: ۵۳۶).