کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کمکم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
کم کم
فرهنگ فارسی عمید
(قید) ‹کمکمک› kamkam اندکاندک؛ به تدریج.
-
کم کم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) ‹گمگم› komkom ۱. صدای کلنگ چاهکن هنگام چاه کندن یا نقب زدن.۲. (اسم) [قدیمی] ریگ روان.
-
جستوجو در متن
-
رفته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [جمع: رفتگان] rafte ۱. گذشته؛ سپریشده: عمر رفته.۲. [مجاز] درگذشته؛ مرده.۳. [مقابلِ آمده] روانهشده.۴. [قدیمی] از دسترفته.۵. (صفت مفعولی) [قدیمی] برزبانآمده؛ گفتهشده.〈 رفتهرفته: (قید) بهتدریج و تٲنی؛ کمکم؛ اندکاندک.