کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کمربندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پرنداخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پرانداخ، پیرانداخ، پرندخ، اپرنداخ، اپیرنداخ› [قدیمی] parandāx تسمه یا کمربندی که از تیماج درست کنند؛ تیماج؛ ساختیان؛ سختیان.
-
کرست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: corset] korset ۱. سینهبند زنان.۲. کمربندی که مبتلایان به کمردرد به دور کمر خود میبندند تا از آن محافظت میکند.
-
کمرشمشیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kamaršamšir کمربندی که شمشیر را بر آن میآویختند: ◻︎ بناتالنعش کرد آهنگ بالا / به کردار کمرشمشیر هرقل (منوچهری: ۶۶).
-
زنار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [یونانی] [قدیمی] zonnār ۱. کمربندی که مسیحیان ذِمی به حکم مسلمانان بر کمر میبستهاند تا از مسلمانان بازشناخته شوند.۲. نوار یا گردنبندی که مسیحیان با صلیب کوچکی بهگردن خود آویزان میکردند.۳. = کستی
-
تک بند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] takband کمربندی که از پشم یا ابریشم ببافند و در یک سر آن تکمه یا مهره و در سر دیگرش حلقه بدوزند و هنگامی که بخواهند به کمر ببندند مهره را در حلقه بیندازند: ◻︎ سنگ تکبند قلندر کشتی تجرید را / از پی تسکین به بحر بینوایی لنگر است (جامی: م...