کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلیجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلیجه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کلیچه، کلچ› [منسوخ] kolije ۱. جامهای که بین رویه و آستر آن پنبه دوخته باشند.۲. نوعی نیمتنۀ بلند که دامن آن تا روی ران میرسد.
-
کلیجه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kolije = کلوچه
-
جستوجو در متن
-
جاتاغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) jātāq تختهای گرد و سوراخدار که بر سر ستون خیمه گذاشته میشود؛ کلیجۀ خیمه؛ بادریسه.
-
چه
فرهنگ فارسی عمید
(پسوند) če کوچک (در ترکیب با کلمات دیگر): آلوچه، بازارچه، باغچه، بیلچه، تیمچه، خوانچه، دریاچه، دریچه، دولابچه، دیگچه، سراچه، کمانچه، کوچه، مورچه. Δ در بعضی کلمات تبدیل به جیم میشود: سرخجه یا سرخیجه؛ کلیجه؛ شگیجه.