کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کلیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کلْیَة] (زیستشناسی) koliye هریک از دو عضو درونی بدن به شکل لوبیا که در پشت شکم و پایین دندهها قرار دارد و مواد زائد خون را بهصورت ادرار دفع میکند؛ قلوه؛ گرده.
-
کلیه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: کلـیَّة] kolliy[y]e ۱. همه؛ همگی.۲. [قدیمی] کامل؛ تام.
-
جستوجو در متن
-
گرده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: gurtak] (زیستشناسی) [قدیمی] gorde = کلیه
-
قلوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی: کلیَة] (زیستشناسی) qolve = کلیه koliye
-
نفریت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: néphrite] (پزشکی) nefrit التهاب کلیه.
-
کلیوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به کلیَّة) [عربی: کلیویّ] kolyavi مربوط به کلیه: بیماریهای کلیوی.
-
گرده گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گردهگه› (زیستشناسی) [قدیمی] gordegāh جایی از بدن انسان یا حیوان که کلیه در آنجا قرار دارد.
-
میزنای
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹میزهنای› (زیستشناسی) miznāy هر یک از دو لولۀ باریکی که ادرار را از کلیهها به مثانه میرساند.
-
برایت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: bright] (پزشکی) berāyt التهاب کلیه؛ مرضی که در اثر التهاب کلیهها بروز میکند. Δ این اسم از نام ریچارد برایت، پزشک انگلیسی، که در سال ۱۸۲۷ میلادی مطالعاتی دربارۀ این مرض به عمل آورده گرفته شده.
-
زامهران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹زامهرون› [قدیمی] zāmahrān پادزهر؛ نوشدارو؛ دارویی که برای دفع سم به کار میبردند؛ دارویی که برای دفع سم، اصلاح حرکات کلیه و مثانه، و دفع سنگ کلیه و مثانه به کار میرفته.
-
اشق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: اُشه] ‹اشج، وشج› [قدیمی] 'ošaq صمغی زردرنگ و تلخمزه که در طب قدیم برای دفع سنگ کلیه و درد مفاصل به کار میرفته.
-
اشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'oše صمغی زردرنگ و تلخمزه شبیه کُندُر که در طب قدیم برای دفع سنگ کلیه و درد مفاصل به کار میرفته.
-
قولنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] ‹کولنج› (پزشکی) qo(u)la(e)nj درد حادی که در حفرۀ شکم در ناحیۀ قولون، آپاندیس، مجاری صفرا، یا کلیه پیدا میشود.
-
هفت خزینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. مٲخوذ از عربی] [قدیمی، مجاز] haftxazine هفت عضو مهم بدن شامل مغز، قلب، معده، ریه، کبد، کلیه، و طحال.