کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلاهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
صاحب کلاهی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] [قدیمی، مجاز] sāhebkolāhi تاجداری؛ پادشاهی: ◻︎ جهان را بگیریم و شاهی کنیم / همهساله صاحبکلاهی کنیم (نظامی۵: ۹۶۴).
-
جستوجو در متن
-
شب کلاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šabkolāh کلاهی که شب در هنگام خواب بر سر میگذارند.
-
کلوته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kolu(o)te کلاهی که لای آن آستر و رویۀ آن پنبه دوخته باشند و روی گوشها را بپوشاند؛ کلاه گوشی.
-
بادمجان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بادنگان، باتنگان، بادنجان› (زیستشناسی) bādemjān ۱. میوۀ گرد یا دراز گیاهی، به رنگ سیاه یا بنفش با کلاهی سبز که مصرف خوراکی دارد.۲. گیاه یکسالۀ این میوه با برگهای پهن و گلهای ریز بنفش.