کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کاچک› kalāl قسمتی از سر شامل میان سر تا بالای پیشانی.
-
کلال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] kalāl ۱. مانده شدن؛ خسته شدن.۲. ماندگی؛ خستگی.۳. کُندی.
-
کلال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) kolāl =سفالگر: ◻︎ نگر تا در این چون سفالینهتن / به حاصل شد از تو مراد کلال (ناصرخسرو: ۲۵۲)، ◻︎ هر کاسهای که ساخت ندانم چرا شکست / گردندهآسمان که چو چرخ کلال گشت (امیرخسرو: لغتنامه: کلال).